بیانات آیتالله کمیلی خراسانی در مورد معرفت نفس
بسم الله الرحمن الرحیم
بیانات آیتالله کمیلی خراسانی در مورد معرفت نفس
«معرفت نفس» امری درونی در شخص سالک است که تجرد از علایق را میطلبد. چون خود نفس قدسیّه، نفس مجردی است که یک تجردی را میطلبد؛ هرچه سالک از حجابها و تعلقاتش کم کند و مراتب فنا را در خود قوی و قویتر کند به آن جوهرِ مجرد بیشتر نزدیک میشود و آن برایش جا میافتد.
ببینید مسئلۀ «معرفت نفس» توصیفی نیست بلکه چشیدنی است؛ باید یک تمرکزی برای شخص در درونش پیدا شود. «تمرکز» برای «معرفت نفس» حتماً لازم است. تا تمرکز و انصراف از بیرون به سمت داخل نشود، شخص نمیتواند خودش را نزدیک کند و نمیتواند تجرد ِنفسِ مجرده را درک کند.
معرفت نفس علایم و نشانههایی دارد. که عبارتند از:
۱- دائم الذکر بودن
۲- دائم الفکر بودن
۳- انصراف کلی از بیرون داشتن
۴- گذشتن از مرحله اخلاقی و رذایل و فضایل؛ برای او [شخص سالک] تزکیه نفسی حاصل شده است که حالا میخواهد نفس را در خودش، درست درک کند.
۵- یک عاملی هم که به او کمک میکند مسئلۀ «تصحیح نیت» است. اینکه نیت را در عبادات چگونه قرار بدهد.
یکی از شاگردان: نیت وحدت؟
پاسخ استاد: بله نیت وحدت. ابن طاووس اصلاً مشرک میداند اگر شخصی بخواهد برای خوف از جهنم یا برای بهشت [عبادت کند.] ایشان هر نیتی بجز نیت توحید را شرک خفی میداند. همه اینها را باید زائل کرد. اما نظر ما به این شدت نیست.
ما میگوییم که برای همه مقدور نیست که «نیت توحید»کنند. بلکه باید نیتهای مقدماتی در ابتدای طریق باشد. نهایت اینکه باید شخصی باشد و اینها را توجیه کند که باید به آن مراتب برسند. اما توجیه که نمیکنند، هیچ! تخریب هم میکنند و میگویند این در راه ضلالت و ضاله است.
اما خواجه در کتاب نور الوحده مینویسند: باید در هر کاری نیت حقیقت درونی خود را بکنید؛ برای کشف آن حقیقت یعنی «کشف الحقیقه.»! یعنی خودت را در وضعیتی ببینی که گمشدهای در وجودت داری و میخواهی این گمشده را پیدا کنی؛ باید همه کارهایت را به این نیت انجام دهی.
[ایشان میفرمایند] تکرار این توجه، یک تمرکزی را در اصل وحدت ایجاد میکند؛ وقتی به اصل وحدت تمرکز پیدا کرد تمامی اوهام باطل از بین میرود.
ایشان معتقدند که اصل وحدت تا مدتها تخیلی است؛ یا به تعبیر دیگر تعبّدی است؛ سپس عینیت پیدا میکند؛ و بعد ظهور پیدا میکند و انسان متوجه میشود که چه بوده است.
یکی از شاگردان: بنا به گفته اهل دلی، اگر کسی بخواهد به خدا توجه کند این توهم است؛ چون خدا جسمیتی ندارد که بخواهی به او توجه کنی؛ باید به خودت توجه کنی؛ در واقع همین معرفت نفس. اینکه از طریق خود بتوانی او را بشناسی. آیا این گفته صحیح است؟
پاسخ استاد: هم درست است و هم نادرست. اینکه انسان اصلاً نتواند به مبدأ توجه کند، نادرست است. نمیشود که! تا عینیت حاصل شود، اولش توجه است؛ بعد خود حقیقت ظهور پیدا میکند. چارهای نیست. یک مسئله دیگر اینکه تا تجرد حاصل نشود آن حقیقت به دست نمیآید. چون انسان معذور است.
ولی بله توجه در حد آن حقیقیت نیست؛ بلکه توجه به حقیقت است؛ اینکه حقیقت را درست کند یک چیز دیگر است.
تاریخ سخنرانی: تیرماه ۱۳۹۸