رساله وصایای حجة الحق آیة اللّه حاج شیخ على آقاى سعادتپرور پهلوانى تهرانى (قدس سره)
بسم اللّه الرحمن الرحیم و به نستعین
خداشناسى:
1- اى عزیزان من! خود را بشناسید که شناختن خدا در خود شناسى است، هر کس به هر مقدار به خود آشنا شد به خدا آشنا شود، زیرا خداشناسى یا از طریق آفاق است یا انفس و هر دو در انسان موجود است.
2- اى عزیزان من! شناسائى خداوند به قدر نفوس مخلوقات است. باید بکوشید
به هر قدرى استعداد شناسائى دارید با خدا آشنا
پند نامه سعادت، ص: 22
شوید.
3- اى عزیزان من! اگر خدا جل و عزّ را بىعلم و ادراک و استدلال بخواهید بدانید و بى شهود بشناسید، به گمراهى مبتلا شوید، زیرا شیطان و نفس دست از شما بر نمىدارند.
4- اى عزیزان من! زندگى شما باید بر پاى خدا شناسى باشد تا شب و روز خود را بر این پایه بگذرانید.
5- اى عزیزان من! بشر محتاج به تمام عالم است. با این احتیاج اگر خدا جل و عزّ را نشناخته باشید و بخواهید رفع احتیاج خود کنید، به شرک و هزار گونه ناملایمات و صفات ناپسندیده مبتلا خواهید شد.
6- اى عزیزان من! عالم از هم گسیخته نشده و ظلم و ستم زیاد نشده، پریشانى جامعه را فرا نگرفته، مگر در اثر دورى از خدا و خدا را از قلم و نظرانداختن.
7- اى عزیزان من! اگر مىخواهید با آسودگى زندگى کنید، ناچارید که اول خدا
پند نامه سعادت، ص: 23
را بشناسید؛ به قدر استعداد، پس از آن آسودگى طلب کنید.
8- اى عزیزان من! در هیچ کارى خدا را از نظر نینداختید مگر این که از آن کار نتیجه نگرفتید یا نتیجه سوء عائد شما شد.
9- اى عزیزان من! باید در این امر (خداشناسى) مجاهدات بسیار کنید تا به نتایج سوئش (عدم معرفت خداوند (عزوجل) مبتلا نشوید.
10- اى عزیزان من! کسى از این اندیشه (خدا شناسى) زیان ندیده. شما هم قبل از هر شغل به خصوص تحصیل علم به این اندیشه بیشتر اهمیت دهید تا در زندگى نتائجش را ببرید.
پیروى از انبیاى و اولیا الهى
11- اى عزیزان من! چون به این
اندیشه پا فشارى نمودید و به قدر استعداد خود به خدا آشنائى پیدا نمودید، خواهید فهمید (در هر اندازه از معرفت خدا باشید) بالاتر از شما باید موجود باشد (زیرا درک مىکنید مطالبى را، ولى بطور ناقص، یا
پند نامه سعادت، ص: 24
آنکه چیزى را درک مىکنید و چیزى را نمىدانید) تا نواقص و ندانستههایتان را به شما بگوید، خداوند هم طبیبى کامل و آشنائى مقرب را در میان خلائق گذارده تا رفع امراض و دردهاى بشر را بنماید تا کسى نگوید نمىدانستم. آنها کیانند؟ انبیاى گرام و اولیاى عظام (ع) وابستگان به حق یا به منبع وحى [مىباشند].
12- اى عزیزان من! باید پس از شناسائى ایشان (انبیا، و اولیاء (ع)) سرپیچى از فرامین آنان را کنار گذاشته و به گفتار و اعمال و رفتارشان عمل نمایید تا طریق فطرت [را] که خود شناسى و خدا شناسى است پیموده باشید.
13- اى عزیزان من! هر چه براى بشر از سعادت دنیوى و اخروى و ملکوتى به
دست مىآید، از این راه است. دست از دامانشان بر مدارید.
دورى از دنیا و هواپرستى:
14- اى عزیزان من! کوشش بى جا براى دنیا مکنید که به غیر روزى خود نتوانید
پند نامه سعادت، ص: 25
رسید.
15- اى عزیزان من! غم و غص دنیا را به خود راه ندهید که زیان دارَیْن است.
16- اى عزیزان من! از هوا پرستى کناره گیرید تا همه چیز به شما داده شود.
17- اى عزیزان من! آنچه در هوا پرستى مىخواهید در ترک هوا براى شما پیدا مىشود.
18- اى عزیزان من! نفس را نباید زیاد در فشار گذاشت تا سر از فرمان برکشد، بلکه باید همه لذایذ را به طور اعتدال به او داد و در اولین قدم، لذت شرک جلى و معصیت خدا را از او قطع نمود تا کم کم پس از مدتى رام شود،
سپس کم کم دست به امور دیگر زد، اما باید بدانیم که این کار نه امرى است به صورت آسان، بلکه امرى است بس مشکل، اما چون به تدریج انجام گیرد کار به جایى رسد که نفس در اطاعت
شما باشد.
19- اى فرزندان من! در امر شیطان هم همین موضوع را مراعات کنید و به اطاعت
پند نامه سعادت، ص: 26
واجبه و ترک معصیت بپردازید، چون قدرى به قدرت معنویتان افزوده شد به مستحبات و ترک مکروهات بپردازید و هکذا ...
کسب علم و دانش:
20- اى فرزندان من! در کسب علم و عالم شدن و لباس روحانیت به خود پوشاندن پیش از پیش باید مراعات و مواظبت از خود داشته باشید تا کم کم شیطان و نفس به اطاعت شما باشد نه شما به اطاعت ایشان و جامعه هم از شما سود برند و از ضررهاى شما مصون باشند.
21- اى عزیزان من! شخص غیر روحانى اگر هواپرست شود یا اطاعت شیطان کند ضررش به خودش مىرسد به یک معنى، ولى شخص روحانى ضررش به یک معنا به جامعه مىرسد ولو این که به معنى دیگر هوا پرستى ضررش به تمام عالم از بشر و موجودات دیگر مىرسد.
22- اى عزیزان من! در کسب و تحصیل علاوه بر امور گذشته باید به وظیفه (احکام
پند نامه سعادت، ص: 27
شرعى کسب) کسبى، اگر کاسبید آشنا باشید تا معامله خلاف واقع نشود و اگر محصّل هستید از علومى که شما را فائده نبخشد احتراز جوئید.
اخلاص در اعمال و عبودیت الهى:
23- اى عزیزان من! در عبادات مقید باشید به کیف آن، نه کم.
24- اى عزیزان من! اخلاص در اعمال را باید در پیشانى هر عملى قرار دهید.
25- اى عزیزان من! هر عمل عبادى
که انجام مىدهید توجه داشته باشید چه مىگوئید [و] با که سخن مىگوئید.
26- اى عزیزان من! چون مقصود از خلقت بشر شناختن حق تبارک و تعالى است [و] عبودیت نتیجه شناسائى است، لذا بر شما لازم است شناسائى حق را به عبادات ظاهره به جاى آورید تا شناسائى، حاصل شود، سپس عبودیت.
27- اى عزیزان من! عبادات ظاهره البته انسان را از کارهاى ناشایسته باز مىدارد
پند نامه سعادت، ص: 28
ولى اگر خلوص آنها زیاده گردد مقرب تر گردد و مىتواند شما را به مقام عبودیت رساند.
28- اى عزیزان من! اگر عمرى بى خلوص، اعمال خود را انجام دهید مثل حیوانى هستید که براى روغن کشى شب وروز دور خود مىچرخد، اما راهى طى نکرده باشد.
29- اى عزیزان من! باید بدانید که حاصل این جهان خواب و خور و اعمال
دیگرى شبیه به آنها بیش نیست، اما اگر از این خواب و خور نتیجهگیرى کنید به جائى مىرسید که ملائکه حیران شما گردند [و] عالم به فرمان شما [در] آید.
دورى از افراط و تفریط در امور مادى و معنوى:
30- اى عزیزان من! از افراط و تفریط در تمام امور باید بپرهیزید تا بتوانید در هر مقصدى مقضى المرام باشید.
31- اى عزیزان من! خواب را به قدرى که احتیاج به آن دارید بنمائید؛ نه بیدارى
پند نامه سعادت، ص: 29
زیاد بکشید که از تمام امور شایسته اخروى و یا دنیوى بمانید و نه زیاد بخوابید که از مهم (مقصود) باز مانید، بلکه بر طبق نظرى که خداوند به وسیله سفرایش معین فرموده عمل نمائید.
32- اى عزیزان من! در خوراک علاوه بر امر گذشته (افراط و تفریط)، از شبهات آن باید بپرهیزید.
معاشرت و مجالست:
33- اى عزیزان من! رفقاى خود را بشناسید پس از آن رفاقت کنید، با غافلین مبادا رفاقت کنید که شما را معین نیستند به جاى خود، [بلکه] از کار دنیا و آخرت هم شما را عائق و مانعند.
34- اى عزیزان من! براى عشرت و معاشرت با عموم مردم وظائفى است که در کتاب حج وسائل الشیعه مفصل بابهائى منعقد شده، مطالعه فرمائید.
35- اى عزیزان من! با اهل دل و دنیا دیدهها، و پیرمردها بسیار معاشرت کنید که شما را معین دنیا و آخرت اند.
پند نامه سعادت، ص: 30
36- اى عزیزان من! با علماء عامل مجالست خود را ترک نکنید که اگر گفتار آنها شما را رهبر نشود، عملشان شما را رهبرى کند.
عمل به وظیفه:
37- اى عزیزان من! همیشه در فکر
آن باشید [که] وظیفه خود را انجام دهید در هر لباس و با هر کس و در هر مقام، نه تملّق به کسى گوئید ونه در فکر آن که تملّق از کسى بشنوید نسبت به خود.
38- اى عزیزان من! از جوانى دل خود را در تمام جزئیات و امور [زندگى] محکم نگاه دارید تا در پیرى [هم] بتوانید چنین باشید.
39- اى عزیزان من! از کوچکى [همیشه] این اندیشه را در سر داشته باشید که تمام قدرتها در کف عنایت حق است، هیچ کس نمىتواند اگر خدا نخواهد به من صدمهاى زند، من باید به وظیفهام عمل نمایم، ولو عالَم با من دشمن شوند. اگر چنین شدید آن وقتى که به مقام و ریاست رسیدید یا آن که وظیفه بزرگى پیش شما
پند نامه سعادت، ص: 31
آمد از عمل به آن باکى ندارید.
40- اى عزیزان من! بشر را یک مردن است، در راه وظیفه باشید بهتر است، یا بر خلاف وظیفه؟
41- اى عزیزان من! هر قدمى را که براى کارى یا فردى و یا خود بر مىدارید نظرتان انجام وظیفه فردى یا اجتماعى و یا عملى باشد
مشورت در امور:
42- اى عزیزان من! از مشورت در امور در هر امرى [که باشد] اهلش مضایقه نکنید.
43- اى عزیزان من! با شخص جبون و ترسو و پابند به هزاران ناملایمات و هوا و هوس مشورت نکنید.
44- اى عزیزان من! در هیچ امرى قدم مگذارید مگر با تأمل در اطراف آن و مشورت، هرچه امر بزرگ تر، تأمل بیشترى را در اطرافش مىطلبد.
ازدواج:
45- اى عزیزان من! در امر ازدواج آن
پند نامه سعادت، ص: 32
قدرى که به فکر نجابت طرف باید باشید،
به فکر جهات دیگر نباشید، چنانچه توانستید جمع بین نجابت و جهات دیگر بنمائید، چه بهتر و الا نجابت مقدم است.
46- اى عزیزان من! پس از ازدواج، دختران شما باید مراعات شوهران خود کنند و پسران شما باید مراعات زناشوئى بنمایند. زناشوئى و شوهردارى هزاران شرط دارد. به کتبى که وظائف هر دو را نوشته اند رجوع نمائید.
استقامت و پایدارى در امور:
47- اى عزیزان من! استقامت و پایدارى در امور را مرکب هر امرى قرار دهید، تا آن مرکب به زیر پاى شما است به منزل خواهید رسید و الا با پاى لنگ کجا مىتوان در امور دنیوى و اخروى به منزل رسید.
48- اى عزیزان من! هرچه امر و مقصد بزرگتر و شریفتر باشد، استقامت در آن باید بیشتر باشد.
49- اى عزیزان من! آن وقتى که به امرى
پند نامه سعادت، ص: 33
از امور دنیوى و اخروى و معنوى موفق شدید، بدانید که خداوند شما را موفق کرده، چون استقامت ورزیدید از خداوند هم کمک مىرسد و اگر استقامت نورزیدید گویا به خداوند عملا گفتهاید؛ این چیزى که به ما دادهاى نمىخواهیم.
50- اى عزیزان من! البته در راه استقامت در امور، ناراحتىها، محرومیتها، سوختنها هست ولى چون استقامت نمودید و به مطلوب رسیدید آن ناملایمات به کام شما شیرین یا آن که فراموش شود.
51- اى عزیزان من! در هر امرى صبر و بردبارى را پیشه خود قرار دهید، خداوند با صابرین است. مىدانید معنى این کلام چیست؟ خداوند با همه موجودات است اما با شما (صابرین) به عنایتى دیگر است.
52- اى عزیزان من! آمیزش با اشخاص مستقیم و صابر براى شما فائده زیادى دارد و بر عکس با غیر ایشان نشستن مضارّ زیادى دارد.
پند نامه سعادت، ص: 34
مراقبه و محاسبه اعمال:
53- اى عزیزان من! اگر مىتوانید در شبانهروز، ساعات و لااقل دقایقى را به فکر خود باشید! تا بر شما روشن شود چکاره هستید، براى چه هستید، کجا مىروید تا عمر به غفلت نگذرد.
54- اى عزیزان من! محاسبه و مراقبه را در تمام اعمال و گفتار و کردارتان باید داشته باشید، نه سال و ماهى یک مرتبه؛ بلکه شبانه روزى یک مرتبه، اگر نگوئیم ساعتى یک مرتبه محاسبه و هر آنى مراقبه لازم است.
55- اى عزیزان من! اگر نفس را آزاد گذاشتید و مراقب آن نبودید و محاسبه اعمال نکردید و دوش به دوش غفلت؛
عمر را گذراندید، از سوء خاتمه بترسید.
توصیه به صاحبمنصبان:
56- اى عزیزان من! اگر حاکم جمعیت هستید خود را خادم آنان بدانید، نه آقاى ایشان.
پند نامه سعادت، ص: 35
57- اى عزیزان من! اگر مرجع تقلید مردم شدید، آن چنان کنید که سرور شما على (ع) مىکرد، اگر نمىتوانید، بدانید لیاقت مرجعیت را ندارید، نمىگویم شما على (ع) شوید بلکه مىگویم مرحله نازله اعمال على (ع) را نسبت به تابعینش انجام دهید.
58- اى عزیزان من! اگر عالم شهرى شدید به وظایف خود در آن پست باید عمل کنید، به هر طریقى که مردم را احتیاج باشد.
59- اى عزیزان من! اگر گوینده شدید باید به جمعیت خود نگاه کنید، به اقتضاى جمعیت حقائق را بگوئید، در فکر
آن نباشید که منبرى بروید و اکل به علم خود بکنید، باید بدانید پُستى را که اشغال کردهاید مسئولیتى بزرگ دارید.
60- اى عزیزان من! اگر طلبه هستید به فکر درس خود باشید در ضمن هم از اخلاق اسلامى بهرهمند گردید، نه آن که تنها بخوانید، بلکه در راه عمل افتید.
پند نامه سعادت، ص: 36
61- اى عزیزان من! اگر تاجر و کاسبید باید به وظائف تجارت آشنا باشید و پس از آن به حقوق واجبه و مستحبه عمل نمائید.
62- اى عزیزان من! اگر کارگر هستید یا کارفرما، مراعات صاحب کار و زیر دستان را باید بکنید.
63- اى عزیزان من! در تمام این امور که گفته شد لازم به توصیه نیست، اگر در ایام جوانى به مجاهده و تزکیه اخلاق پرداخته باشید و حب جاه و هوا پرستى و پول پرستى و سایر اخلاق نا پسندیده را از خود دور کرده باشید.
64- اى عزیزان من! تمام مقامات و منصبها که انسان داراى آن مىشود باید بدانید که خدا به شما تفویض کرده، آنچه را که خدا راضى نیست انجام ندهید.
توجه به خدا، گوهر گرانبها:
65- اى عزیزان من! سر بسته بگویم منبع تمام اخلاق و کردار حسنه و سیئه، موحد
پند نامه سعادت، ص: 37
بودن و نبودن است. اگر در خود رذیلهاى دیدید، بدانید توحید و خدا پرستى در شما وجود ندارد، [بلکه] به لفظ اکتفا کردهاید.
66- اى عزیزان من! اگر مىخواهید از غفلات دنیا برکنار باشید فکر مرگ را از خود برکنار مکنید، و اگر مىخواهید به مقامات عالیه ملکوتیه برسید خدا را از نظر نیاندازید. یا خدا را ناظر اعمال و کردار خود ببینید و یا خود را ناظر خدا.
67- اى عزیزان من! سرمایه زندگى هر کسى خدا است، این گوهر گرانبها را از
دست ندهید که در مىمانید.
شناخت حق و حقیقت و تعقل صحیح در امور:
68- اى عزیزان من! آتشى در جامعه امروز پیدا شده که خشک و تر را مىسوزاند، برحذر باشید کرانه این آتشها نباشید. همیشه پشتیبان حق و حقیقت باشید، آمر به معروف و ناهى از منکر باشید نه آن که خود هم داخل و با گنه کاران باشید.
69- اى عزیزان من! خداوند شما را به
پند نامه سعادت، ص: 38
عقل امتیاز بخشیده تا راه صواب و نا صواب را تشخیص دهید، مواظب باشید عقلتان پایمال تمایلات نگردد تا دیگر نتوانید از آن استفاده کنید.
70- اى عزیزان من! چون عقل [غالب مردم] مغلوب هواها و هوسها است، خداوند به عنایت خویش رهبران خود را فرستاده تا علاوه بر هدایت بر فطرت، ما را از کارهاى خلاف روش عقل برحذر
کند.
71- اى عزیزان من! خداوند عقل را به بشر عنایت فرموده تا به تمیز دادن خوب و بد، خیر و شرّ معاش و معاد خود را تشخیص و از انحرافات خلاف فطرت نجات یابد.
72- اى عزیزان من! خدا را به عقل مىتوان عالم شد ولى نمىتوان عارف شد، لذا لازم است به حجت باطن و ظاهر ملتمس شدو خیر و شر را از هم جدا کرد و عمل به وظائف عبودیت کرد تا راهى براى هدایت به فطرت باز شود.
73- اى عزیزان من! عقل را نه تنها
پند نامه سعادت، ص: 39
مأکولات و مشروبات محرم از بین مىبرد، بلکه حب جاه، مال، فرزند و سایر علائق تأثیر به سزایى براى از بین بردن عقل دارند. (یعنى کنار گذاشتن عقل، و الّا عقل از بین نمىرود)
بهره بردن از دنیا با یاد خداوند:
74- اى عزیزان من! دنیا جاى پایدارى نیست، گذرگاهى است به قدر رفع احتیاج دل به این گذرگاه ببندید.
75- اى عزیزان من! دنیا و آخرت به یک حساب در ردیف هم اند، اگر تو را از ذکر خدا غافل کنند. اما اگر به ذکر خدا باشد براى شخص ذاکر فرقى در میان این دو نیست.
76- اى عزیزان من! یاد خدا در هر چیزى از امور دنیوى به طریقى است و براى اشخاص ملکوتى به همان طریق است به اضافه [طرق دیگر]
77- اى عزیزان من! اگر از اول دنیا تا آخر دنیا در میان نعمتها غرق باشید و هیچ ناگوارى براى شما پیش نیاید، مقابل با یک
پند نامه سعادت، ص: 40
آن [لحظه] قرب و انس حق نیست.
رَزَقَنا اللّه وَ ایّاکُم.
78- اى عزیزان من! قیامت جاى پر خوف و خطرى است براى کسانى که در
این دنیا عمر خود را به بطالت و غفلت از خدا گذرانده اند.
79- اى عزیزان من! هیچ زمان از قبر و قیامت نترسید، بلکه از اعمال خود باید بترسید که شما را به چه خطرها بعد از این عالم مبتلا مىکند.
انس با ملکات جوانى:
80- اى عزیزان من! قدر جوانى خود بدانید، کم شود کسى که در جوانى به فکر خود افتد و انحرافات را کنار گذارد. چون به پیرى رسید افسوس جوانى خود را خورید، اما چه فائده، بر گشتن در او نیست.
81- اى عزیزان من! در جوانى عوض آن که به فکر معیشت پیرى باشید به فکر خود باشید، ملکات و سرمایههاى معنوى براى خود تهیه کنید تا در پیرى از آن
پند نامه سعادت، ص: 41
استفاده کنید.
82- اى عزیزان من! در جوانى
همه کس به تو علاقه دارند و در پیرى هیچ کس تو را نخواهد، پس در فکر آن باشید در آن وقتى که همه از شما رمیده شوند شما رمیده از آنها باشید و شب و روز انس با ملکات جوانى خود داشته باشید (یعنى خدا، بندگى خدا، توجه به خدا و لذت بردن از قرب با خدا).
تلاش براى رهائى از قفس تن:
83- اى عزیزان من! استراحت کسى که آلودگى نداشته باشد در منازل بعد از این عالم است.
84- اى عزیزان من! شما باید پرواز در تمام عوالم داشته باشید نه آن که در میان قفسى باشید، باید چون از قفس رها شدید روز آزادى و خوشى شما باشد.
85- اى عزیزان من! حال که چنین است چرا در این زندان یا قفس تن، پرو بال خود را از دست مىدهید که پس از آزادى،
پند نامه سعادت، ص: 42
قدرت پرواز نداشته باشید تا از
لذائذ عالم خلیفهاللّهى استفاده کنید.
86- اى عزیزان من! کارى کنید که در این جهان یا در این قفس، روزنهاى از آن مقام براى شما باز شود تا روزى که این جهان را ترک گفتید دنبال آن روزنه پرواز کنید و به [در] مقام قرب حق، خود را ببینید.
87- اى عزیزان من! شما خود آن مقامى که به مجاهدات آن را مىیابید، قبل از مجاهده داراى آن هستید پس از این عالم هم همان را مىبینید، اگر با مجاهدات رفع حجب کنید.
88- اى عزیزان من! اینجا سخن بسیار است ولى چه کنم که با سخن حلّ حقیقت نمىشود، باید زحمت کشید، مجاهده کرد تا حاصل عمر دستگیر شود.
عبادات و اثرات آن:
89- اى عزیزان من! در میان عبادات به نماز و روزه بسیار اهمیت دهید که در
اینجا قرب حاصل مىشود.
پند نامه سعادت، ص: 43
90- اى عزیزان من! عبادات دیگر هر کدام کارى براى رفع حجب کند، تا آن گوهر وجودى از میان ظلمتها به درآید.
91- اى عزیزان من! چنانچه سابقاً گفته شد باید از افراط و تفریط در این امر (عبادات) هم حذر کرد، عبادات را به اقتضاى حال به جاى آورد مگر این که عبادت واجب [باشد]، و وقت هم وسعت نداشته باشد که باید [در این صورت] اقتضاى حال را منظور نداشت و عمل و عبادت را به جاى آورد.
92- اى عزیزان من! در عین این که باید به اقتضاى حال کار کرد تا عمل را قوّه آن باشد که حرکتى به شما دهد، امّا باید این را هم دانست که دست شیطان قوى و نفس تنبل [مىباشد] گاهى شود حال عبادتى نباشد [ولى] چون وارد آن شوید حال پیدا شود [و] معلوم گردد که مانع [چه] بوده.
93- اى عزیزان من! گمان نشود این امور عمل که عرض شد مطلبى سرسرى
پند نامه سعادت، ص: 44
[سست] است بلکه یک امرى است روشن در تمام زندگى که اگر عملى با شرائطش انجام شود اعم از دنیوى و اخروى به نتیجه نزدیک تر است تا غیرش.
رعایت ادب در تمامى امور:
94- اى عزیزان من! ادب را در زندگى زینت هر عملى قرار دهید چون چنین باشید به عزّت و سعادت در دنیا و آخرت زندگى کنید.
95- اى عزیزان من! در هر امرى از امور اجتماعى و انفرادى ادب طورى انجام گیرد.
96- اى عزیزان من! ادب در پیشگاه حضرت حق در تمام امور زندگى باید به آن طریقى باشد که لایق بزرگوارى آن همه چیز شماست.
97- اى عزیزان من! ادب با بستگان و مقربان حضرت حق (تبارک و تعالى) باید آن طورى باشد که لایق مقام و منصب و قرب آنها است و همچنین ادب در مقابل کتاب الهى.
پند نامه سعادت، ص: 45
98- اى عزیزان من! ادب با علماء عامل باید به طریقى باشد که لیاقت مقام و منصب آنها است.
99- اى عزیزان من! ادب مقابل پدر و مادر را باید منظور بدارید به آن طورى که بدانید هیچ بودهاید، ایشان واسطه هستى شما و هر سعادتى که نصیب شما شود، شده اند.
100- اى عزیزان من! در اجتماع ادب را باید نسبت به هر شخصى و هر فردى به همان اندازه که به خدا (تبارک و تعالى) نزدیک تر و آبرومند تر است منظور داشت، اصل و پایه ادب همین است.
101- اى عزیزان من! از سنّ کودکى،
کودکان خود را مؤدّب بار بیاورید تا در بزرگى وظائف ادب را نسبت به هر شخص و هر امرى از امور مراعات نمایند. البتّه مرحله اوّلش این است که خود مؤدّب باشید تا آنها عملًا از شما درس بگیرند.
102- اى عزیزان من! بنده مىگویم اگر در
پند نامه سعادت، ص: 46
زندگى، بشر عملًا مؤدّب به آداب و غیره باشد جامعه اصلاح خواهد شد امّا شرطش این است که ثلث اجتماع این عمل را انجام دهند، کم کم دامنه اش وسیع مىشود. دو ثلث دیگر هم آن طور مىشوند. البتّه با صبر بسیار.
103- اى عزیزان من! خوب است در این امورى که گفته شد به قرآن کریم، به کتب اخبار و سایر اخلاقیات اسلام مراجعه شود تا وظایف براى شما روشن شود.
کرنش در پیشگاه حضرت حقّ:
104- اى عزیزان من! بشر هر چه باشد و هر که باشد در مقام عظمت
حضرت حق (تبارک و تعالى) که قرار گیرد چون ذرّهاى است در مقابل خورشید (بلاتشبیه) تابان و محتاج است به آن حضرت، هرچه بخواهد در مقابل این احتیاج کرنش به پیشگاه حضرتش بنماید، باز حقِّ آن حضرتش را نسبت به خالقیت و رازقیت و غیره اداء ننموده چه رسد به این که سرِ نا فرمانى در محیط ضعف و ناتوانى به حق داشته
پند نامه سعادت، ص: 47
باشد، لهذا همیشه باید به پیشگاهش ناله کرد، اشک ریخت، توبه و استغفار نمود تا شاید کارى که خلاف معبودیت اوست اگر انجام گرفته معفوّ گردد.
105- اى عزیزان من! گریه و تضرّع و استغفار شوینده و بر طرف کننده نا فرمانىها و خلاف ادبهاى شماست.
106- اى عزیزان من! توبه به طورى که از قرآن شریف استفاده مىشود بر سه قسم است: اوّل باید از طرف خدا باشد به توفیق شما به توجه به خود. دوّم از شما به اداى توبه. سوّم از خداوند به قبول توبه.
لذا لازم است از استغفار و گریههاى شبانه و تضرع کوتاهى ننمایید تا آن که خداوند شما را به توبه حقیقى موفق نماید و پس از آن هم قبول فرماید.
107- اى عزیزان من! توبه به معنى رجوع است، گویا غفلت از خداوند موجب دورى از او مىشود یا پشت کردن به او و توجه نداشتن به او، لذا آن چه بر ما لازم است این که در زندگى غفلت از حق در هیچ آنى از آنات نداشته باشیم و چون این امر
پند نامه سعادت، ص: 48
براى عموم ممکن نیست بلکه براى همه به اعتبار مقام شناسایى، [است] لذا هر کسى را وظیفه بر آن است که از توبه کردن غفلت ننماید. کسانى که مراقب خود هستند این امر را در هر آن انجام مىدهند و کسانى که مراقب نیستند باید لا اقل روزى یک مرتبه محاسبه نفس خود کنند و از غفلات توبه و استغفار نمایند.
108- اى عزیزان من! واضح تر بگویم بندهاى که مىداند حضرت حق از او جدا نیست، با اوست و به او، و به احتیاجات
[او] محیط است. [و] اوست که رافع آنها است، اگر آنى از حق غافل شود و خود یا عالم را مؤثّر ببیند، وظیفه آن بنده جز این نیست که دست از این عملش بردارد و بگوید خداوندا کج رفتم.
109- اى عزیزان من! بشر اگر خوب دقیق شود در سراسر وجود و زندگى خود فقر ذاتى خود را مىیابد.
110- اى عزیزان من! با این یافتن، (فقر ذاتى) خودنمایى و هزاران صفات و اخلاق ناپسندیده که ناشى از غفلت فقر ذاتى
پند نامه سعادت، ص: 49
است، براى بشر نباید وجود داشته باشد ولى امان از غفلت.
111- اى عزیزان من! چون خود را فقیر یافتید باید دست مسکنت به غنىِّ على الاطلاق دراز کنید.
112- اى عزیزان من! اگر به فقر خود حقیقتاً پى ببریم و بفهمیم که تکیه گاه و همه چیزما و تمام عالم کیست که اگر نازى کند از هم فروریزند قالبها، هیچ
کرنشى براى غیر خداوند (تبارک و تعالى) بما انه مستقل بذاته نمىکنیم و همیشه به ذات او متوجه و این فقر را فخر خود مىدانیم چون ولىّ النعمتى عظیم و قادر و همه چیز را براى خود مىبینیم.
113- اى عزیزان من! چون در فقر ذاتى کارى بى اراده و مشیت و خواسته حضرت حق براى خود نمىبینیم چرا در فقرهاى ظاهرى اینقدر ناراحت ومتوحش باشیم.
114- اى عزیزان من! خداوند (تبارک و تعالى) براى اینکه مىخواهد بندگانش زودتر اورا بشناسند و در مقام عبودیت بیشتر کوشا
پند نامه سعادت، ص: 50
باشند، زندگى ایشان را به خصوص طورى قرار داده که سرا پا ضعف و احتیاج از آن مىبارد تا با این معنى ایشان را به خود متوجه کند، بفهمند چه قدر ضعیف و محتاج اند، دست به دامن کسى که رفع احتیاج و ضعفشان را بکند، بزنند و در نتیجه به عبودیت کسى که خود محتاج نیست مشغول باشند و از غیر،
(که لا غیر، باعتبار الوجود است) دست کشند.
ارتباط با قرآن، ادعیه، احادیث، کتب تاریخى و اخلاقى:
115- اى عزیزان من! از خواندن قرآن و ادعیه شریفه، مضایقه نفرمایید، دل شما را پاکیزه و متوجه حقائق و انس با حضرت حق مىسازد.
116- اى عزیزان من! چون قرآن خواندید به آدابش عمل کنید، متوجه شوید که با شما سخن مىگوید، سخنان را چون سخنان عادى حساب مکنید تا شما را به خیر دنیا و آخرت و معنویات راهنما باشد.
117- اى عزیزان من! قرآن کتابى است به
پند نامه سعادت، ص: 51
صورت مثال آمده، این الفاظ به حقائقى اشاره مىفرماید، هر که را به قدر معرفت و شناسائیش چیزى و معنائى مفهوم شود و براى هر کس در هر مقام و منصبى که باشدهادى و راهنما ست.
118- اى عزیزان من! عظمت و جلالت و شناسائى حق را باید از قرآن استنباط کنید، هرچه شخص بزرگ ترو با عظمت تر باشد گفتارش با عظمت تر است و هرچه گفتار روشن تر شود عظمت طرف بیشتر جلوه گر گردد و هرچه معرفت به حضرت حق زیادتر شود (از راه عمل) قلب شواهد صحت معرفت خود را بیشتر از کلامش مىیابد.
119- اى عزیزان من! استحباب خواندن قرآن براى اموات، و بر سر گرفتن آن در شبهاى احیاء، و فضیلتهایى که براى خواندن هر سوره و آیه ذکر شده همه صحیح است، اما چون دقت زیادى شود و تأمل در آن سفارشات شود مىفهمید که غرض، اصلاح کردن و متوجه نمودن و آشنا شدن بشر است به امورات معنوى و
پند نامه سعادت، ص: 52
ظاهرى خود و آن راهى ندارد جز خواندن و کنار نگذاشتن قرآن.
120- اى عزیزان من! چون کسى قرآن خواند به استماع آن بپردازید که این
معنى تأثیرش در قلب گاهى بیشتر است.
121- اى عزیزان من! چون به کتب احادیث مراجعه شود وظائف قارى قرآن و امور دیگرش مقرر شده غرض آن بود که توجه داده شود که چگونه باید قرآن مورد نظر ما قرار گیرد.
122- اى عزیزان من! چون دعا خواندید باز به نظر استحبابِ تنها نخوانید، بنده گمان مىکنم تمام سفارشات و تأکیدات که براى قرائت قرآن و دعا وارد شده فقط براى آن است که ما را به حقائقى آشنا کنند و لو این که اگر توجه نباشد استحباب هست.
123- اى عزیزان من! نه گمان شود اگر کسى آن حقائق را متوجه نشود، نباید بخواند تا کم کم، جمله جمله آنها را متوجه شود و قلب بیشتر آشنائى پیدا کند و پس از آن اشتیاق بیشتر.
پند نامه سعادت، ص: 53
124- اى عزیزان من! در هر آن و
دقیقه و ساعت و زمانى که دعائى وارد شده دقت کنید یا به کسى که آشنائى با این امور دارد بگوئید تا سرّ ذکر آن جملات را براى شما بگویند تا بفهمید که علت این که گفتهاند فلان دعا را فلان وقت بخوانید منظور چه بوده این خود کتابى [مى] خواهد تا تمام اذکار و اوراد و ادعیه وارده را اسرارش را ذکر کنیم تا معلوم گردد صدق گفتار سابق.
125- اى عزیزان من! خلاصه آن که تمام منظور توجه به ذات بى نیاز حضرت حق است (از قرآن خواندن و دعا خواندن) تا کسى را در کار او دخیل نبینیم و به او آشنائى بیشتر پیدا کنیم و نزدیک تر شویم و از صفات رذیله که منشأش شرک است دور و به صفات حسنه که منشأش توحید است نزدیک گردیم.
126- اى عزیزان من! از مطالعه تاریخ گذشتگان و کتب اخلاقى و کتب حدیث
پند نامه سعادت، ص: 54
مضایقه ننمائید زیرا هر کدام از آنها شما را به جهتى راهنما است.
127- اى عزیزان من! کتب و روایات و اندرزهاى اخلاقى موجبات تنبّه شما را فراهم مىنمایند و آمادگى براى کسب اخلاق حسنه و دورى از کردار سیّئه به شما مىدهند.
128- اى عزیزان من! در مرحله اول باید آشنایى به اخلاق حسنه و کردار سیّئه پیدا کنید و پس از آن خود را متخلّق به حسنات و مبرّا از سیّئات اخلاقى بنمایید تا کم کم نورانیتى حاصل شود، پس از حصول نورانیّت امید است ملکهاى در شما پیدا شود.
129- اى عزیزان من! اصل و ریشه اخلاق حسنه را در توحید و یکتا پرستى مىتوان یافت و همچنین دورى از صفات سیّئه را، اما این توحید و یکتا پرستى باید از مرحله علم بگذرد و به مرحله شناسائى
برسد.
پند نامه سعادت، ص: 55
130- اى عزیزان من! در عین حال در مرحله اوّل احتیاج به گفتار گذشته دارد و پس از آن به نورانیت حاصله مىتوان انشاء اللّه کم کم راه شناسائى را با خدا باز کرد یا اگر نورانیّت قوى باشد جذبات الهى شما را به خود آشنا سازد.
131- اى عزیزان من! مطالعه کتب احادیث شما را به وظائف اجتماعى و انفرادى آشنا مىکند (البته غیر از امور تقلیدى از مرجع جامع الشرائط و یا اجتهادى که آنها به جاى خود باید باشد).
132- اى عزیزان من! مطالعه کتب تاریخى و احوالات گذشتگان بسیار بسیار نتائج تجربى و تنبهى و اجتماعى براى شما دارد، مضایقه نفرمائید.
احتیاج به موعظه براى همه:
133- اى عزیزان من! گرچه خود آى الله زمان یا اهل مطالعه یا متعمّق و متتبّع هستید اما احتیاج به موعظه دارید.
پند نامه سعادت، ص: 56
134- اى عزیزان من! چون پایه بشر بر جهل و نسیان است باید هیچ فردى خود را مستغنى از موعظه نداند، براى خود وسائل گوش دادن به مواعظ را فراهم کند.
135- اى عزیزان من! در موعظه فکر نباید کرد که موعظه کننده کیست، البته اگر بشود چه بهتر و الا باید به هر راه و کسى که موجب تنبه براى شماست ملتمس شوید.
136- اى عزیزان من! گاهى قبرستان رفتن موعظه کند شما را، گاهى به خانههاى خراب شده نظر کردن، گاهى حیوانات و موجودات، بشر را موعظه مىکنند چون ممکن است در شخص عیبى باشد با دیدن یا مشاهدهى چیزى از امور
گذشته موجبات تنبّه براى او فراهم شود و گاهى هم باید شخصى بنشیند و گفتارى بگوید و شما آن را استماع کنید موجب تنبه شما شود و گاهى هم کسى سخنى مىگوید با آن که جاهل یا کودک یا دیوانهاى است
پند نامه سعادت، ص: 57
ولى شخص آن سخن را براى خود موعظه قرار مىدهد. البته در موعظه احتیاج به یک آمادگى قبلى لازم است تا تأثیر بخشد باید این که من بهتر از او هستم و مىدانم و ... همه را الغا کرد و پس از آن آماده شنیدن شد تا موعظه تأثیر بخشد.
137- اى عزیزان من! از رفتن به قبرستانهاى مسلمین در هر شهرى که بودید مضایقه ننمائید که بهترین مذکّرِ است ولى حتىالمقدور تنها بهتر است (به حساب تذکر بیشتر گرفتن).
تذکر و تأکید مجدّد در انتهاى رساله به خداشناسى:
138- اى عزیزان من! گرچه در گفتار گذشته اشارت به موضوعى که در خاتمه این رساله به عرض مىرسانم شده اما چون موضوع پرستش و شناسائى حضرت حق از امورى است که با داشتن آن سرمایه همه چیز براى شما موجود و با نداشتن آن فقیر محض [اید] و لو این که
پند نامه سعادت، ص: 58
همه چیز داشته باشید لذا باز اشاراتى مىنمایم.
139- اى عزیزان من! هیچ جاى از دستورات انبیاء گذشته و دستورات نبىّ اکرم (ص) را نمىتوانید دست بگذارید مگر این که بشر را دعوت به توحید مىکرده اند و شناسائى و عبودیت حضرت حق (جلّ جلاله) را از جامعه خود مىخواستهاند در واقع دعوت به سبیل فطرت مىنمودهاند.
140- اى عزیزان من! اگر فطرت بشر دست نخورده بود و آلوده به کثافات عالم بشریت و حجب ظلمانى نشده بود
مىپیمودید راهى را که انبیاء دعوت به آن مىکردند ولى چون این اشکال به کار بشر وارد شده خداوند کسانى را فرستاده است و دستور به اطاعت آنها داده که آنان خود راه فطرت را از دست نداده با فطرت آشنا و به فطرت دعوت کننده اند و دستوراتى که از ناحیه حضرت حق صادر مىشود همانا دستورات فطرت است.
پند نامه سعادت، ص: 59
141- اى عزیزان من! بیائید و خود را قدرى متوجه حضرت حق بنمائید تا باز به فطرت رجوع بنمائید و این آلودگىها براى شما آلودگى نباشد و سرا پا صفات حسنه و نیکى از شما صادر شود، بیائید و از مرحله علم و آشنائى پروردگار قدمى فراتر بگذاریم [که] به قرب حق شما را دعوت مىکنند. شما چرا اسیر این قربهاى خاکى شدهاید و از مجالست با دوست و همه چیز خود غفلت دارید گمان نکنید این کار، کار مشکلى است یا آن که مال اشخاصِ عالمِ فهمیده [است]، نه به
خدا، مشکل است ولى چون عنایتکنند این گوهر حضرت حق است تمام مشکلاتش رفع مىشود.
از جهت افراد هم هر فردى که بنا بگذارد با خداوند قدرى آشنا باشد [شود] کارهاى خود را بر طبق وظیفه و خلوص انجام دهد و در مقام عبودیت کوتاهى نکند و لو اینکه پست ترین اشخاص جامعه باشد، بهترین اشخاص خواهد شد از نظر مقرّبین دربار الهى. چه بسا کسانى که
پند نامه سعادت، ص: 60
داراى امور گذشته هستند پابند همان امورشان باشند و نتوانند کارى بکنند و چه بسا هم با آن امور مجاهده کنند و حضرت حق آنها را بپذیرد.
والسّلام على من اتبع الهدى؛ تمام شد در حجره 22 مدرسه آیت الله نجفى، سال اول و ماه اول افتتاحش که ماه صیام 1385 [هجرى قمرى] است.
على پهلوانى تهرانى [سعادتپرور]
مشکل با RSS شما. نمی دانم چرا من نمی توانم به آن بپیوندم.
آیا یکی دیگر از کسانی که مشکلات مربوط به RSS را دریافت می کنند وجود دارد؟
هر کسی که راه حل را می داند، شما مهربانانه پاسخ خواهید داد؟
تانکس!!